هفت شهر عشق در ایل من است
یك نفر باید بخواند ایل را
كاشكی باران براند نیل را
رد پای ایل را گم كرده ایم
آسمان را بد تجسم كرده ایم
ایل ما كوچید پشت رنگــــــــها
دور گشت از چشم ما فرسنگها
ایل من در هم همستان گم شده
در غروبی از غم ستان گم شده
موج در موج دویت من كجا ست
كاسه گرم تلیت من كجاست
من كتاب ایل را گم كــرده ام
آفتاب ایل را گم كــــــــرده ام
ایل من از بی قراری كوچ كرد
در غروب بی بهاری كوچ كـــرد
فصل فصل غربت ایل من است
نسل نسل غربت ایل من است
خط خط چوقای من بی رنگ شد
پیلك مینای تو از سنگ شـــــــــد
گرمی دستان مان را آب بـــــــــرد
ایل كوچیده است و مارا خواب بـرد
ریشه ما لابلای سنگهــــــــــــــــــا
ما اسیر خدعه و نیرنگهـــــــــــــــــا
هفت حرف ایل من ایل من اســــت
واژه های ناب انجیل من اســــت
قیل و قال ایل من آواز مـــــن
آسماری زردكوه تاراز من
ساكنان قلعه دردیم مــا
از تبار صخره زردیم مــــــــا
وراثان درد و باران و نمـــــــــد
از تبار ایل ســــــــــــــردار اسـعد
هفت شهر عشق در ایل من است
تیشه فرهاد ماپیل من اســـــــت
در به در دنبال ایلم مــــــــی روم
وارگه تا وارگه هی میـــــــــدوم
ایل من یك روز برخیزد ز خـواب
قرن ما ابر است و ایلم آفتاب
نظرات شما عزیزان: